3 Stars

غریبی ز خیابان غم آباد

ارسال شده در تاریخ : 21 اردیبهشت 1402 | شماره ثبت : H9424822

دل تنگ تر از ابرم و آواره تر از باد
دیری ست که ای عشق، مرا برده ای از یاد

در شهرِ خود آن قدر غریبم که پس از تو
حتّی گذرِ ابر به این خانه نیفتاد

این دشت که روییده در آن لاله ی عاشق
کوهی ست فروریخته از تیشه‌یِ فرهاد

پرسید یکی نام و نشانم به ترحّم
گفتم: «که غریبی ز خیابان غم آباد

رسوای جهان، باخته‌یِ بازی تقدیر
دلسوخته از آتش بی مهری و بیداد»

سوزاندی و آتش زدی ای عشق، دلم را
دیگر سخنی نیست به جز، دست مریزاد

هی آه پیِ آه کشیدم من و افسوس!
کی آه در آن سنگ گران، کارگر افتاد؟

تقدیر من این است که یک روز بگویند:
«آن شاعر مجنون شده از عشق تو جان داد»

می خواهم ات ای عشق تو را تا نفسی هست
«تا بوده چنین بوده و تا هست چنین باد»!

#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 53 نفر 93 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /02/ 1402)   | قاسم لبیکی (21 /02/ 1402)   | بهاالدین داودپور (21 /02/ 1402)   | سعید آریا (22 /02/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /02/ 1402)  قاسم لبیکی (21 /02/ 1402)  سعید آریا (22 /02/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا