3 Stars

عمر این عشق سرانجام به سر می آید

ارسال شده در تاریخ : 19 شهریور 1401 | شماره ثبت : H9422215

نه بجز خون دل از عشق تو در می آید
نه دلم از پس این وسوسه بر می آید

لبت از خون دل من شده رنگین ، چه کسی
گفته روی لب تو خون جگر می آید !

چه کنم با عطش ِ تاب و تب خواستنت ؟!
پدرم آخر از الطاف تو در می آید

عشق هرچند کشنده است ولی از نزدیک
مثل یک دوست، صمیمی به نظر می آید

زلف بر باد مده دست و دلم می لرزد
زلف بر باد مده بوی خطر می آید

فاجعه بر تن من کردی و بعدش گفتی :
به تو این پیرهن ِنو چقدَر می آید!

گرچه عاشق کشی از دست تو بر می آید
از دماغت خوشی اش یک شبه در می آید

خوب تر با من دیوانه از این پس تا کن
فقط از دست تو اینگونه هنر می آید

چشمم افتاد به تو ، شانس مگر در دنیا ...
در پیِ آدرس ِ چند نفر می آید ؟

خاک پایت شدم و باد دَرِ گوشم خواند
عمر این عشق سرانجام به سر می آید

#سید_مهدی_نژاد_هاشمی

#شعر_ایران

#غزل_امروز

#غزل_معاصر

#غزلسرایان_معاصر

#درمتداد_شعر

#غزل_دیروز

#غزل_کلاسیک

#غزلسرا_معاصر

#شعر_معاصر

#غزل_مسافر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 87 نفر 132 بار خواندند
امیر عاجلو (20 /06/ 1401)   | محمد مولوی (20 /06/ 1401)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (21 /06/ 1401)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا