3 Stars

کو صداقت ؟؟

ارسال شده در تاریخ : 01 آذر 1400 | شماره ثبت : H9418896

تو می دانی چگونه راستی در بین ما نابود گردید
صمیمیت و آرامش برای مردمی بدرود گردید

و من خود نیز میدانم چرا دنیای ما تا بود غم بود
سر آغاز تمام جنگ ها، سرمایه پر سود گردید

همین عامل دلیل شرمساری شد برایم آدمی را
که کاش از مادری نازا ، برای پیکرم ورود گردید

شدم شاکی ترین انسان، در این دنیای وا نفسا
می نالد، چرا باید بماند! قلب را مشهود گردید

چرا بازیچه باید بود دست عده ای نادان و قاتل
بدور از واقعیت ، وعده آزادی ما مردود گردید

حقایق در پس پرده به پنهانی و نا دیده ماندند
دلیل کسب قدرت بوده، زندگی ها دود گردید

برای زیستن چون فرصت یکباره ای شد ارمغان
ولی نابود گردیده ز عمری چنین مفقود گردید

سروده ای از : ادریس علیزاده
اول آذر ماه ۱۴۰۰

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 66 نفر 104 بار خواندند
امیر عاجلو (02 /09/ 1400)   | خسرو فیضی (02 /09/ 1400)   | ادریس علیزاده (03 /09/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /09/ 1400)  خسرو فیضی (02 /09/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 4

  • امیر عاجلو   02 آذر 1400 15:18

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • خسرو فیضی   02 آذر 1400 17:51

    . با درودم نیک rose
    . استاد مهربان و جان برادر فانوس دارم
    . چه اندازه خوب است که هستی و میسرایی همچنان روشنایی را
    . سروده ای به بلندای خورشید نیمروز
    . و به روشنایی ابر نو اختران سهمناک
    . این خامه اگر که شعله ور گردد
    . ترس دل طاغیان فزون گردد . .
    . امید که چنین باشد rose rose rose

    • ادریس علیزاده   03 آذر 1400 07:45

      درودی همراه زخم ها، دردهای تاقرجام و عذاب به قد
      عمر انسان هموطن نسل ناحق خوانده شده برایت میفرستم
      که هرچند آگاه تری که هدف به دنبال دوا و علاج درنان درد
      زاجستجو کرد ذزیغ و لفسوس بیهوده از یافتن تا کنون

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا