3 Stars

افسانه

ارسال شده در تاریخ : 21 آذر 1400 | شماره ثبت : H9419147

افسانه خواهد شد تو را مرگی زبون
افزون که یادی از تو با ننگ و جنون

ترس و فنا، مرزی که دیگر بی فروغ
راز شهامت سازه ای با اشک و خون

یاد آر آن قد علم کرده بسوی زجه ها
آن لحظه نفرین مادرها دعای بد شگون

تسلیم یاس و ناامیدی شد از آن ملتی
باران خاکستر درون سینه باریده فزون

یاد آر طوفانی ز تو بر دیدگان مردمی
شد آه جانسوز غباری بود درگیر فسون

اشک و رگ و خونها ، برایت جام زهر
برکشتن تو ، نوشدارو بر تمامی قشون

بوی تعفن زد برون از تاروپود لانه ات
چون آشیان اژدهای خقته باید واژگون

سروده شده توسط : ادریس علیزاده
۲۱ آذر ۱۴۰۰


شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 74 نفر 153 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /09/ 1400)   | ادریس علیزاده (21 /09/ 1400)   | سیاوش آزاد (22 /09/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /09/ 1400)  سیاوش آزاد (22 /09/ 1400)  
تعداد آرا :2


نقد 1

  • سیاوش آزاد   22 آذر 1400 18:38

    سلام زیبایی هایی در اثر هست مثل بیت خون گرچه فعل ندارد در بیت سوم احتمالا اشتباه تایپی رخ داده است ضجه.
    واختلافات هم که همچنان باقیست خداحافظ

نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا