ای آزادی ، ای آرزوی دور
نشکن اگر در بند تاریکی
ای اولین از وعده پاکان
امید جاری باید حتی حد باریکی
با بودنت زندان شد آرامش
هر خانه آباد است گر باشی
آسان نفس گیرم من انسان
غم لانه می سازد سفر باشی
با هر قدم در پهنه بنهادن
با شرط تو آغاز می گردد
این زندگی ، این رسم بنیادی
گنجشک هم آماده پرواز می گردد
تحقیر کردن های بی پایه
تاثیر دارد بر تن عصیان
در حصر میدارد تو را تقدیر
همدست با نادان به هر نسیان
باز آی آزادی ، وطن زخمیست
آغوش گیر این خطه خونین
دامان او خالی ست از گل ها
پیوسته درگیر تب و نفرین
باز آی آزادی، وطن زخمیست
آغوش گیر از مهر خود ایران
جانانه در جنگ و خود آگاهی
این قصه ی بیداری شیران
سروده شده از : ادریس علی زاده
دی ۱۴۰۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 15 دی 1401 19:48
.مانا باشید و شاعر
ادریس علیزاده 16 دی 1401 12:51
درود همیشگی تان باد
Milad Kaviani 19 دی 1401 14:21
درود بر جناب ادریس بزرگوار
ادریس علیزاده 19 دی 1401 18:15
درود بی کران بشما دوست گرامی