3 Stars

شب برهنه

ارسال شده در تاریخ : 01 خرداد 1401 | شماره ثبت : H9420901

از روزن شب مهتاب
بر بستر شب تابید
در سینه ی شب گم شد
تا شب نفسی خوابید

آنشب به خدا پشتم
با رفتن تو تا شد
درهای پریشانی
بر روی شبم وا شد

آیینه ترک برداشت
نبـض از ضربان افتاد
از حادثه ای بدخیم
شب داشت خبر میداد

طفلک دل بی صاحب
در سینه به خود لرزید
خون در شریان ماسید
رگ های تنم خشکید

بی تابی و بی خوابی
کردند  تبانی را
تا یکشبه برچینند
طومار جوانی را

با رفتنت افتادم
بدجور به جان خود
بعد از تو اسیرم در
زندان گمان خود

در بند خیالاتم
با آینه درگیرم
دیوانگی ام مسری ست
پس کو غل و زنجیرم ؟

محمد_نیکروش

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 71 نفر 139 بار خواندند
امیر عاجلو (01 /03/ 1401)   | کاظم قادری (01 /03/ 1401)   | محمد نیک روش (02 /03/ 1401)   | محمد خدایاری (02 /03/ 1401)   | مهناز پژوهی (02 /03/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (01 /03/ 1401)  کاظم قادری (01 /03/ 1401)  محمد نیک روش (02 /03/ 1401)  مهناز پژوهی (02 /03/ 1401)  
تعداد آرا :4


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا