پاییز
باز پاییز آمد و از روی خشم
کرد برپا آتشی از برگ گل
زاغ را فرمود تا شادی کند
از سر شب تا سحر در مرگ گل
تا نباشد در چمن شور و نشاط
بانگ زد بر بلبل آواز خوان
حکم تبعید پرستو را نوشت
تا شود پرواز محو از آسمان
باز پاییز آمد و گنجشک ها
در سکوت لانه پنهان می شوند
سیره و سارو قناری و هزار
زیر سقف اشک مهمان می شوند
لشگر پاییز از باغ و چمن
هر چه زیبایی ست جارو می کند
با نفس هایی که از سرما پُر است
در گلوی باد ،هو هو می کند
خیمه ای از برگ های نیمه جان
بر کبود سبزه بر پا می کند
بعد از آن قانون زرد خویش را
با عتاب و قهر اجرا می کند
با نگاهی پر غرور و کینه خواه
می رود تا کوه و دشت و مَرغزار
پای آزارش به هر جا می رسد
می شود آن جا به ویرانی دچار
آسمان در پشت اخم ابرها
می شود پنهان و زاری می کند
روز و شب با گریه های تلخ خود
مرگ گل را بی قراری می کند
جاده گم در وسعت باران و مه
کوه پنهان در پتوی سردِ ابر
خسرو پاییز با اخم و تشر
از طبیعت می برد آرام و صبر
ناگهان در اوج قهر و اقتدار
نوبت او هم به پایان می رسد
زندگی جاری ست اما هم چنان
گر چه بعد از آن زمستان می رسد!
خسته ام دیگر نگو از فصل سرد
باب فصل دیگری را باز کن
با نگاهی گرم تر از آفتاب
از بهاران قصه ای آغاز کن
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
-
ناهید زرین نگار
-
حنظله ربانی
-
صمد حسین پور
-
محمد حسین ناطقی
-
احسان عرب
-
مهدی علی زاده اصل
-
رضا زمانیان قوژدی
-
مهسا ایمانی (ماه)
-
فرشته امامقلی
-
احسان رمضانی
-
محبوبه تاجمیری
نظر 25
طارق خراسانی 19 مهر 1394 21:02
خسته ام دیگر نگو از فصل سرد
باب فصل دیگری را باز کن
با نگاهی گرم تر از آفتاب
از بهاران قصه ای آغاز کن
با سلام بر حاج علی اصغر اقتداری
اقتدار ادب سرزمینم
باز هم خدا را شاکرم به سلامت به ایران باز گشتید ...
اشعار شما همیشه زیبا بوده و این نیز مانند همه ی آثارتان فاخر می باشد.
در پناه خداوند سبحان
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:57
سلام وسپاس
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 20 مهر 1394 00:51
با نفس هایی که از سرما پُر است
در گلوی باد ،هو هو می کند
کوه پنهان در پتوی سردِ ابر
خسرو پاییز با اخم و تشر
درودوزیارت قبول وسپاس خدای را که سلامت باز آمدید
ازکشفهای زیبای شعرتان محظوظ شدم رقص موزون قلمتان سرمد
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:57
سلام وسپاس
مسعود احمدی 20 مهر 1394 01:17
خسته ام دیگر نگو از فصل سرد
باب فصل دیگری را باز کن
با نگاهی گرم تر از آفتاب
از بهاران قصه ای آغاز کن
فوق العاده بود استاد اقتداری . دست مریزاد
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:57
سلام وسپاس
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 20 مهر 1394 01:31
درود بر شما جناب اقتداری گرامی
مانا و نویسا باشید
یا حق
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:58
سلام وسپاس
علی روح افزا 20 مهر 1394 08:46
درودها جناب اقتداری .
بسیار زیبا سرودید بزرگوار .
پاینده مانید .
در پناه حق ...............
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:58
سلام وسپاس
منوچهر منوچهری(بیدل) 20 مهر 1394 11:09
سلام استاد زنده باشی لذت بردم براستی که استادید
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:58
سلام وسپاس
بهناز علیزاده 20 مهر 1394 16:06
درود بر شما جناب اقتداری ارجمند زیارتتان قبول شعر بسیار زیبایی ست
پاینده و نویسا مانید
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:59
سلام وسپاس
طلعت خیاط پیشه 20 مهر 1394 18:30
استاد ارجمند سپاسگزار لطف الهی هستم که وجود ارجمند شما را برای اهل شعر و ادب از هر گزندی حفظ فرمود.خوش آمدید
مثل همیشه بسیار زیبا سروده اید. این بداهه ی را در جواب خسته ام دیگر نگو از فصل سرد .تقدیم حضورتان می کنم.
نو بهارانی دگر سر می زند
میشکوفد غنچه ها بر شاخسار
جشن گلها دیدنی باشد بیا
می زند صد بوسه گل بر روی یار
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:59
سلام وسپاس
نگار حسن زاده 20 مهر 1394 23:22
سلام و عرض ادب و احترام استاد بزرگوارم
خوشحالم باز میهمان قلم نابتون هستم
بسیار بسیار زیبا بود
سپاس
علی اصغر اقتداری 21 مهر 1394 20:59
سلام وسپاس
مهدی صادقی مود 21 مهر 1394 21:10
عرض ادب استاد عزیز
بسیار زیبا
برقرار باشید
علی اصغر اقتداری 22 مهر 1394 14:44
سلام وسپاس
محمد جوکار 22 مهر 1394 02:57
درود و آفرینت باد استاد اقتذاری عزیز
چهارپاره ای بغایت زیبا از احساس سرشارتان خواندم و لذت بردم
شعری زیبا که هیچگاه رنگ کهنگی به خود نمی گیرد
قلمتان نویسا و مانا
علی اصغر اقتداری 22 مهر 1394 14:44
سلام وسپاس
کرم عرب عامری 23 مهر 1394 22:35
درود براستاد سخن جناب اقتداری
علی اصغر اقتداری 26 مهر 1394 13:56
سلام وسپاس