دوستی داشتم بَسا دوست داشتنی
بسی خردمند بود و بسی ماندنی
دو سال شبانه روز با کمال عشق
در نجف و کربلا و گاهی دمشق
کنارم بود و کنارش به آرامی
دل آرام بودم و گاهی نا آرامی
نا آرام نبود او مطلق آرامش بود
خصم ناآرامی و فقط آسایش بود
روزی از روزهای بسی، عزیزِ خدا
شب چنین روزی مرداد سال وفا
رفتا بیرون به قرار دوستی رود
برنگشت و دوستی به کجا بَرد
گفتا برنگشتم حلالم کن رفیق
رفتا برنگشتا حلال کردمش رفیق
باخبر شدم امروز رفته برگشته
رسیده آرزو میهمان علی گشته
محرم آمد که محرم ماه حسین
حسینی شد و ماند دیار حسین
دیگه دوستی ندارم من در این دنیا
پس رفیقم بمان که ماندی آن دنیا
بدان که حافظ همیشه به یاد توست
روز و شب هایش همانا کنار توست
۲۰ مرداد ۱۴۰۱/ طبیب حافظ کریمی( لسان الحال)
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 22 امرداد 1401 10:33
درود بر شما
حافظ کریمی 22 امرداد 1401 10:35
درود و سلام
بسیار سپاسگزارم بزرگوار
مانا باشید
زهرا آهن 24 امرداد 1401 16:41
درود بر شما
قلمتان نویسا
شاد و پیروز باشید
حافظ کریمی 25 امرداد 1401 02:37
درود هااااا
بسیار سپاسگزارم بزرگوار
بهترینها آرزوی من به شماست