گوش مستی گر بباشد بشنود پیغام را
گرچه گل بینم، نمیبینم صبا در شام را
پاکدل را جز بلا حاصل نباشد در سرا
گفت شاهین: یادگیری زود دُردآشام را
باد در حلقت مده، بر زور بازویت مناز
رزق قسمت گشته، یزدان میدهد اطعام را
مدعی پرواز در سر داشت، پا در خاک و دل
پر زنم اما زمین گیرد ز ما آرام را
خرقههایی محض طاعت یا دعا پوشیدهاند
کاکتوسی جامه بر تن زخم زد اندام را
گر زبان تا حلق را در دست خویشم مینهاد
زهر میکردم بسی بر مدعی ایام را
من نمیدانم چه کس این شعرها را مینوشت
او که میچیند مناسب با غزل اجرام را
مهدی فصیحی رامندی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 18 امرداد 1401 13:22
!درود
حافظ کریمی 20 امرداد 1401 16:25
درود هاااااا