اینک که افتاده ام بر گوشه ی تخت.
نالم همیشه از این بخت سخت.
هر لحظه مرگ را انتظار می کشم.
نقاشی مرگ خود را مثل قطار می کشم.
ای وای این بیماری صعب العلاج کجا بود.
شاید که روح خسته من قسمت سمت خدا بود.
یاران اگر این آخرین شعر بابک است.
چون که هنر همیشه پاینده و تک است.
اینک که مرگ مرا به کام خود نوش می کشد.
بار گناه مرا همیشه چیزی انگار دوش می کشد.
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 آبان 1401 14:12
.مانا باشید و شاعر
jalal babaie 07 آبان 1401 20:30
سلام و درود بر استاد بزرگوار آقای عاجلو ممنون لطف دارین