آهِ غلیظ
شعری نوشتم به سردی زمستان
که از شتاب پائیزِ زودگذر
تقدیر برگ ها را رقم زد
انگار او در چشمان من می خواند
طلوع شوم آوازِ کلاغ های خیره
بر شاخه ی درختان را؛
ای کاش برای گریستن
شانه های گرم تو
اندوه مرا همچون آهِ غلیظ بغل می کرد
تا دلهره ای نداشتند کبوتران درون گلویم
و بدون وحشت لانه هایشان را
با هق هق ترک نمی کردند
شاید هرگز دلبسته ی
پناهگاه امن چشمانت نمی شدند!
شاعر: مرتضی سنجری
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 15 دی 1401 19:42
درود بزرگوار ا
مرتضی سنجری 16 دی 1401 06:00
سپاسگزارم ????????????????