3 Stars

غزل: عبدالرضا

ارسال شده در تاریخ : 11 امرداد 1401 | شماره ثبت : H9421704

  غزل :  عبدالرضا

نقاره میزنند.. که حاجت روا شدم 
امضا شد و کبوترِ صحن و سرا شدم 
در صحن مدتی است نشستم به انتظار
شاید که نوکرِ حرم ِ با صفا شدم 
دستم به شعرهای بهشتی نمی رسید 
پس شاعر ِ کرامتِ ایوان طلا شدم 
یا غایت الامیدِ تمامی عاشقان
من در میان إذن دخولت دوا شدم
پایم به هر رواقِ مطهر که می‌رسید 
با صد فرشته نام تو را یکصدا شدم 
سلطانِ  ناز های خریدار ناشده 
دستم گرفته ای که تو را مبتلا شدم 
با یک جهان عوض نکنم کفشداری ات
چون با مریدی تو مطیع ِخدا شدم
این بار آمدم که ضمانت کنی مرا
یک یا رضا بگفتم و عبدالرضا شدم

           شاعر : مسعود بافقی زاده 

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 43 نفر 87 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /05/ 1401)   | حافظ کریمی (11 /05/ 1401)   | jalal babaie (13 /05/ 1401)   | مسعود بافقی زاده (18 /05/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (11 /05/ 1401)  حافظ کریمی (11 /05/ 1401)  jalal babaie (13 /05/ 1401)  مسعود بافقی زاده (18 /05/ 1401)  
تعداد آرا :4


نظر 8

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا