دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

سازرسوایی دل

ارسال شده در تاریخ : 20 آبان 1396 | شماره ثبت : H945650

مدتی گم شده ام در وسط شهر ، چرا
با خودم با همه کس دشمنی وقهر، چرا
نانجیب گشته دلم ، پرده دری میخواهد
بی حجاب آمده ام،غافل ازاین دهر ، چرا
سازرسوایی دل ، گوش فلک کر کرده
مثل شعرم که شده بی ثمرو بحر ، چرا
من که ازفکر تو بی مذهب وایمان گشتم
گوشه ی مسجدو این ولوله و جهر ، چرا
چوب اعدام دلم ، سر دَرِ میدان بستند
آتش عشق تو برمن شده چون زهر ، چرا
**==**==**==**
گم شدم !
درزیب چشمانت
اما باورندارد، باورهایت
گاه پاورچین
سرک میکشی مرا
وزُل میزنی خمودی احساسم
میشنوم صدای نفسهایت!
که حبس میکنی درگلو
دَم برنمی آورم!
حس میکنم ، لبخندخیس گونه ات
برتندیسی مغموم
که همچون مترسک
جامانده ام درخود
بگذاریک لحظه
درآغوش بگیرم نگاهت
قبل ازتشییع آرزوهایم
s@rv


شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 169 نفر 242 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (24 /08/ 1396)   | علی روح افزا (26 /08/ 1396)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (24 /08/ 1396)  علی روح افزا (26 /08/ 1396)  
تعداد آرا :2


شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا