چو بوئیدم گلی در گلشنی دوش،
هوای دیدن روی تو کردم.،
چو دیدم قامت سرو بلندی.،
هوای قد دلجوی تو کردم.،
چو گیسو بر مشامم زد نسیمی.،
هوای عطر خوشبوی تو کردم،
چودیدم در چمن آهو خرامان،
هوای گلشنِ خوی تو کردم،
که تا زهرم دهی،یا نوش دارو..،!
هوای مار ابروی تو کردم.،
به دستم پیچکی از دور پیچید.،
هوای پیچ گیسوی تو کردم،
نزاع بلبلان دیدم سر گل.،
هوای ..،روی..،اخموی،تو کردم.،
نگاه چشمه در چشمم عیان شد..،
هوای خال هندوی تو کردم.،
به هر جا دیده رفت وهرچه دیدم.،
شبیه چشم جادوی تو کردم.،
گذشتم من ازاین باغ و عیان شد،.،!
هوای دیدن ...، روی تو کردم..،!
بهناز علی زاده( کیمیا) آلمان،
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 12
طارق خراسانی 26 شهریور 1394 00:25
که تا زهرم دهی،یا نوش دارو..،!
هوای مار ابروی تو کردم.،
به دستم پیچکی از دور پیچید.،
هوای پیچ گیسوی تو کردم،
.
.
.
.
هوای پیچ گیسوی تو کردم
به به
سلام بر دختر آلمانی ام
نخیر هم دختر شاعر ایرانی ام که مردم آلمان باید به این عزیز ایرانی افتخار کنند
چهارپاره ی فاخری ست
چه طبع روانی!!
ما شاءالله
وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ.
در پناه خداوند سبحان شاد و تندرست باشید...آمین
بهناز علیزاده 26 شهریور 1394 09:42
درود بر شما مهربان استاد کوچکنوازم سپاسگزارم از محبت و بزرگی که در حق من می کنید کاش لایق باشم
سپاس بیکران از دریای محبتتان
.........،،،،،،،،زنده باشید سایه تان بر سرمان
دانیال سمیعی 29 شهریور 1394 23:36
میگم استاد پشت بندش آیت الکرسی هم میخوندی بدک نبود جهت احتیاط.
سلام آبجی اومدم فقط رای بدم واز بعضیها عقب نمونی .به ما که نچسبید حالا نمیخواد گلایه کنی هم زبونش قدیمی بود وهم سوژه اش دموده شده .دراین زمونه دیگه مجال و وقت فکر کردن به قامت وخوی وبوی وگیسو وروی نمونده وواسه این صفات دیگه کسی تره هم خرد نمیکنه حالا همه چیز مادی شده الا کسانی که خیلی سیرند یا خیلی گشنه ویا کسانی که بیکارند وعلاف.حالا یکی پیدا میشه یکی مثل شما که اهل دل است وراستکی شاعر جزو کیمیاها هست که از اسمتون هم معلومه.فدای آبجی گلم ......................مینویسم درویش.............................تو هرطور ذوست داری بخونش.زیاد هم رو تعارفات جناب طارق هم حساب نکن. تا میتونی بخون وبنویس وعصاره شو بزار واسه اشتراک .کم گوی وگزیده گوی. ماهی یه دوتا اما ماندگار.مثل تخم کردن مرغ وعقاب میمونه این یکی روهرروز تخم میکنه و ما هرروز نیمروواملت میکنیم اما مال عقاب یکی دوتا بیشتر نیست آنهم در اوج ودست نیافتنی.
حالا یکی وایسته جلو توپ وتشهای استاد طارق .سوژه رو جهانی کن نه شخصی . شعر وحلاجی کن ومشت مال یاعلی
بهناز علیزاده 30 شهریور 1394 09:50
سلام داداش درویشم تو خبر نداری آخه بابا طارق خبر دارد این شعر از اون اشعار خیلی قدیمی من هست مدتی هست قدیمیها رو می ذارم برای اصلاح :
شعر جزو اولینهای من است ، باید زیرش می نوشتم ببخشید،
ممنونم نظرهات خوبه زنده باشی
روح الله اصغرپور 26 شهریور 1394 11:42
درود بانو علیزاده بسیار روان و زیبا
بهناز علیزاده 26 شهریور 1394 16:49
درود بر شما جناب اصغرپور گرامی مهرتان مستدام
درپناه خدا
احمد البرز 26 شهریور 1394 15:21
سلام
شعرتان را خواندم بسیار دلنشین بود
احسنت
بهناز علیزاده 26 شهریور 1394 17:02
درود بر شما جناب البرز گرانقدر از حضور و محبت شما سپاسگزارم
مهرتان مستدام درپناه خدا
سلیمان حسنی 27 شهریور 1394 02:01
سلام ودرودبرشما:زیبابود.لذت بردم.شادوسلامت باشید
بهناز علیزاده 27 شهریور 1394 11:37
درود بر شما جناب حسنی ارجمند سپاسگزارم از مهر حضورتان
درپناه خدا شاد زی
دادا بیلوردی 27 شهریور 1394 21:42
درود بر بانو علیزاده
محظوظ گشتم از احساستان
قلمتان همیشه پر بار باد
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 23:10
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆