آتش کشیده بر تن شب های تار من
چَشمی ستوده همره من در کنار من
روشن شده نگاه من اندر نگاه او
همچون شروع خالقیت از غبار من
رضوان کشیده تا ابدالدهر ماجرا
بر جویبار دوزخ پر انتظار من
مرکب به مرکب از پی او من دوم دوان
در قافله عجب که نباشد نگار من
من کرده ام حرام نگاهی به غیر تو
آیا بود که گوشه ی چشمی به کار من؟
✒ امیرحسین زیوری برازنده
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 17 شهریور 1401 00:11
!درود