3 Stars

نگرانم

ارسال شده در تاریخ : 23 دی 1402 | شماره ثبت : H9427934

نگرانم واسه حال و روز فردای خودم

یه جوری باید که آینده رو زیر و رو کنم

وقتشه صبر و بغل کنم که ایوب بشم!

وقتشه به درد سیلی خوردن از تو خو کنم



اون پرنده ای که حسی واسه پرواز نداره

واسه مرگش یه تلنگر کوچیکم کافیه

شکل مهره ای که محکومه به کیش و مات شدن

توی زندگیتم اما بودنم اضافیه



دیگه هیچ امیدی به ستون این رابطه نیست

سستی و لرزش پایشو دارم حس میکنم

مرگی که جرأت نزدیکی به ما رو هم نداشت

نمیدونم چرا سایشو دارم حس میکنم



وقتی زندگی باهات لج کنه تکلیف چیه؟

وقتی باورت به هر چی دیدی تغییر کنه

وقتی آدما خود واقعیشونو رو کنن

وقتی تصمیم یکی دیگه تو رو پیر کنه...



تازه میفهمی خودت هستی و دنیای خودت

تازه میتونی حقیقتا رو خوب درک کنی

دیگه نه نمیگی به تصمیم رفتنش که هیچ

به سرت میزنه حتی خودتم ترک کنی!



صبر و تو بغل گرفتم اما بی فایده بود

زیر و رو کردن آینده امید واهیه

شکل مهره ای که محکوم به کیش و مات شدن

آخر مسیر زندگی من تباهیه....



شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 29 نفر 78 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /10/ 1402)   | محمد مولوی (25 /10/ 1402)   | محمود فتحی (26 /10/ 1402)   | سیاوش دریابار (26 /10/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (25 /10/ 1402)  
تعداد آرا :1


نظر 5

  • امیر عاجلو   25 دی 1402 11:35

    لطیف و دلنشین applause applause

  • محمود فتحی   26 دی 1402 09:18

    سلام زیبا و بحث برانگیز جالب توجه بود

  • محمود فتحی   26 دی 1402 09:20

    بسیار جالب بود

  • سیاوش دریابار   26 دی 1402 10:25

    چه کنم....
    که تو خدایی؟
    تو صبوی ما شکستی
    و دلم به چاره بردی
    ....
    استاد فرهیخته و شاعر گرامی

    شعرتا ن را خواندم بی نظیر است
    قلمتون سبز
    پایدار و استوارباشید

    درود و سپاس فراوان

  • محمود فتحی   28 دی 1402 22:10

    درود بانوی گرامی قشنگ ولطیف بود

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا