3 Stars

درد دوری پدر

ارسال شده در تاریخ : 30 مهر 1401 | شماره ثبت : H9422614

کودکی از جمله ی آزادگان کرد گریه با دو سه همزادگان
پای چو در خاک نهاد آن پسر غصه ی او خورد و درآمد به سر
نا به گهی رفت به سوی پدر قبر پدر را بگرفت در بغل
کرد از او یاد و دگر گریه کرد از پی او جمع دگر گریه کرد
ای پدرم درد مرا یاد کن در ته خاکت منو فریاد کن
حال تو باشی و نباشی دگر کوه غم . درد جدایی پدر
در تک و تنهای دلم یاد تو مونس و غمخوار دلم یاد تو
ای پدرم تا تو نباشی دلم مونس و غمخواره ندارد پدر
مادر من نیست کند یادتو ورنه عیان است دیدار تو
منکه شدم از غم تو ناتوان بی کس و آواره شدم در جهان
نیست همی کلبه ی گرمت پدر خسب کنم بر تن گرمت پدر
روح برفت از تن تو سرد شد یک تنه جسم تو دگر سنگ شد .

(شعر در وصف کودکی ست که پدرش را از دست داده ،بر اساس واقعیت )

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 89 نفر 310 بار خواندند
امیر عاجلو (01 /08/ 1401)   | محمد مولوی (01 /08/ 1401)   | سلما محمدی (02 /08/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (01 /08/ 1401)  سلما محمدی (02 /08/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا