چند سال دیگر کم کمک، میریزد هم کُرک هم پَرَت
خواهی شوی تنها و زار
بی مونس و بی غم گسار
چند سال دیگر رویش فصل جوانی رفته است
آن شوق و آن شور جوانی رفته است
تو هستی و مویی سفید
رو یی که خورده چند چین
پشتی خمیده حالتی زاروغریب
دیگر نشانی از جوانی هانمی یابی
آغاز فصلی سرد و پاییزی
پاییز تر از فصل برگ ریزان
فصلی که بوی درد و اندوهش
در کوچه باغ خاطرت مانده،،
یادش بخیر،، آندم که بـودی
شاد و غزل گویان اسب، سفید آرزوها را
می تاختی با سرعتی بسیار
اینک تویی و فصلی زرد، باید مدارا کرد
این قصه نیست جانا، باشد شروعی سرد
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 21 تیر 1402 10:03
سلام ودرود
کیوان هایلی 21 تیر 1402 15:33
درودتان باد
زیبا و عالی
حفیظ (بستا) پور حفیظ 21 تیر 1402 21:44
پرودشایان نثارتان بانو جر!بسیار دلنشین مثل همیشه