3 Stars

سپیدشویی

ارسال شده در تاریخ : 05 خرداد 1402 | شماره ثبت : H9424996

از حالم اگر پرسیده باشی
کلاغ می خواند
بر روزگار قناری
سپید شویی گیسوانم
بی سانسور به دست باد پریشان ست.
لبخند زده ام
در قاب سیاه پنجره
هوایم
حوای عشق ست
رو به بن بست خیابان
که صدای آزادی می دود
برای روز خوش
طرح عادت زندگی
بیداری پنجره ها
ساعت ها که زمانشان را گم کرده اند
و درخت شاخه بریده ی توت همسایه
که بعد از سال ها فهمیدم خودکشی کرده است
خورشید می شوم
صدای قلبم را نمی شنوم
اما مهم نیست
روز و شب سرجایش است
و خواب چیز خوبی است
چه سکوت پر تلاطمی
زیر اقیانوس
شهر حرف می زند
اکنون که کنارم هستی
نمی دانم چه می گویی
لب خوانی را از پرنده ها یاد گرفتم
و در جوابت بال می زنم می گویم
همه چیز خوبست
و تو پرواز می کنی روی دیوار خانه که خیابان از تو عبور می کند و پرهایت
در فوت پنجره ها به هرسو می‌پرند
آزادی دستخوش سوال می شود
و بازجو عکس تو را ضمیمه ی دار
به گواهی فوت الصاق می کند.


فیروزه سمیعی

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 88 نفر 152 بار خواندند
امیر عاجلو (05 /03/ 1402)   | کرم عرب عامری (06 /03/ 1402)   | قاسم لبیکی (06 /03/ 1402)   | فیروزه سمیعی (06 /03/ 1402)   | محمد مولوی (09 /03/ 1402)   | صدف تاجمیریان (28 /03/ 1402)   | علی معصومی (13 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (05 /03/ 1402)  قاسم لبیکی (06 /03/ 1402)  علی معصومی (13 /05/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 5

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا