3 Stars

تراژدی یک خون آشام

ارسال شده در تاریخ : 02 آذر 1402 | شماره ثبت : H9427265

امشب شبِ بیداری ِ روحی شوم است
دندان هوس زیر لبش معلوم است
تا از رگ گل، شهد غزل می نوشد
پرونده ی هر شعر نویی مختوم است
تق تق ! اثری گمشده ام در وا کن
انگشت خداوند ِ هنر مصدوم است
یک سایه به تاریکی ِ من می خندد
نقّاشیِ شب پوچ تر از هر بوم است
باید به حضور آفتابت بروم
بی عشق، جهان حادثه ای موهوم است
آهو چه قدم های ظریفی داری
چشمان تو چون کودکی اَم معصوم است
در صورت یخ بسته نگو حسّی نیست
از آتش غم سینه ی سنگم موم است
با چهره ی سردش چه کند خون آشام
چون آینه از دیدن خود محروم است

یک دسته گلِ شاه پسند آوردی
گفتی نفسِ پنجره ها مسموم است
ای ماه به خونخواهیِ نور آمده ای؟
قرنی ست که خفاش زمان مرحوم است
با چوب فرورفته به قلبم تو برقص
پرپر زدنم نمایشی منظوم است
پایان مسیحاییِ شیطان این بود
دلباخته هرکس بشود مظلوم است
احساس خوشی لحظه ی رفتن دارد
جانی که به زندان بدن محکوم است
امروز اگر در بغلت می سوزم
پروانگی اَم تا به ابد مرسوم است

عادل دانشی آبان 1402

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 70 نفر 166 بار خواندند
امیر عاجلو (02 /09/ 1402)   | عادل دانشی (02 /09/ 1402)   | سروش اسکندری (04 /09/ 1402)   | سامان نظری (05 /09/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (02 /09/ 1402)  سروش اسکندری (04 /09/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا