تلخیِروزگار٬مـــاراکُشــت
ایندلِبیقـــرار٬مـاراکُشت
نیستمرهم،بهزخمهایِدل
سـینه یِپُرفشار٬مـاراکُشت
هجمه یِدردهایِبنیــانکَن
ازیمیـن ویســـار٬ماراکُشت
چشمْبهدرچـوبـودهامعمری
اینهمـهْانتــظار٬مــاراکُشت
نیست همـراهْ چودرکنارِمن
غــربتِ دردیــار٬ماراکشت
حرفبسیاربرزبانجاریست
بی عمـل٬باشعـار٬ماراکُشت
شـبِ تـارودلـی پُـرازغصـه
روزِچـونشـامِتار٬ماراکُشت
دیـدهخشکْشددرفراقِ گُل
سالهـایِبیبهــار٬ماراکُشت
طاقتـــم طاق شــد،زِتنهـایی
روزهــایِبینــگار٬ماراکُشت
پای٬درجـایپایِشیطان است
نَفـسِ بی مهــــار٬مـاراکُشت
درجـــوانی دریغ٬کج رفتیــم
دوری ازکــردگارمــاراکُشت
تنگشـــد،دلمبرایِشـادیها
غصــهیِبیشمـــار٬ماراکُشت
کینه هــــا،دردلم شده انبـوه
این دلِ پُرغبــــار٬مـاراکُشت
بینِ مَردُمچــونامیازحـــامی
نیسـت مـــاندگار٬مـاراکُشت
تابیــایدهم اوکه جـان گیـرد
ســاعتِ احتضـــار٬ماراکُشت
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 14
طارق خراسانی 23 امرداد 1394 17:05
سلام و بس درود
بسیار عالی
غزلی که می رفت قصیده شود
حرفبسیــاربرزبانجاریست
بی عمـل//با //شعـــــار٬ماراکُشت
یک با جاافتاده است
اشعار شما را خیلی دوست دارم
در پناه خدا
سلیمان حسنی 23 امرداد 1394 20:14
سلام استادگرامی:شاگردی میکنم.منم ازحضورجنابعالی خرسندمیشوم.حضورتان مایه دلگرمی است.شادمان وتندرست باشید.برای با هم درست فرمودیدجاافتاده است.متشکرم
عرفان ویسی (هستیار) 23 امرداد 1394 17:35
باسلام و دورد به شاعر تونا
بسیار زیبا سرودید
دست و لب و چشم مریزاد
سلیمان حسنی 23 امرداد 1394 20:15
سلام دوست گرانقدر:سپاسگزارم ازحضوربامحبت شما.ایزدرحمان نگهدارتان
دادا بیلوردی 23 امرداد 1394 18:05
درود بر جناب حسنی عزیز
احساس با حالتان دل انگیز است و حرف هایی برای گفتن دارید.
گاهی در مصراع هایی چون ( چشمْبهراهیچـوبودهامعمری ) موسیقی کلام از ریل وزنتان خارج می شود.
عجله نکنید و مصراع هایی سکته دار را چندین بار از فیلتر خارج کنید تا روانتر گردند.
مثلاً مصراع فوق را چنین هم میتوان نوشت:
چشم بر راه بوده ام عمری
سلیمان حسنی 23 امرداد 1394 20:18
سلام سرورارجمند:تشکرمیکنم ازتوجه وتشویق جنابعالی.خیلی خوشحالم که ایرادشعررامیفرمائید.دلتان سرشارازشادمانی باد
کمال حسینیان 23 امرداد 1394 18:47
درودتان باد جناب حسنی عزیز
و شاعرانگی تان مدام
سلیمان حسنی 23 امرداد 1394 20:20
سلام استادبزرگوار:خیلی ممنونم ازحضورگرم حضرتعالی.برایتان آرزوی سلامتی وشادکامی دارم
علی اصغر اقتداری 23 امرداد 1394 22:17
سلام
جون دوستان به لنگش وزن اشاره کرده اند من اشاره نمی کنم
شعرتان دردی را بیان می کند که دلنشین است
لزومی هم ندارد هخر چه قافیه ای هست بیاورید هفت یا هشت بیت عهم کفایت می کند
سلیمان حسنی 23 امرداد 1394 22:48
سلام ودرودبرشما:تشکرمیکنم ازمحبت جنابعالی.کامیارباشید
مرتضی فصیحی 24 امرداد 1394 10:16
درودبر آقای حسنی
سلیمان حسنی 24 امرداد 1394 17:52
سلام ودرودبرشمادوست گرامی.ممنونم ازهمراهی شما.کامیاب باشید.
بهناز علیزاده 24 امرداد 1394 12:36
درود بر شما شعر زیبایتان مرا یاد شعر م انداخت،
لحظه های انتظار مارا کشت،
خوف این بندوحصار مار را کشت،
ازدحام غم وغربت به کنار،
صبر بی حد نگار مار را کشت،
قلمتان برقرار
سلیمان حسنی 24 امرداد 1394 17:54
سلام:سپاسگزارم ازلطفتون.دریک جلسه بودیم یک دوست توصحبتاش گفت فلانی نیامد.این انتظارم مارو کشت.همانجااین شعربه ذهنم آمدادامه دادم.خداپناهتان باد.