سلیمان حسنی

سلیمان حسنی

امتیاز اعضا:

دفاتر شعر

آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
3 Stars

شهرباصفا

ارسال شده در تاریخ : 11 امرداد 1395 | شماره ثبت : H943778

بود شهری پُر کبـوتر ٬ با صفا
دانه‌می‌خــوردند باهم ٬ بی‌ریا
عشقِ‌آنان٬پَرکشیدن‌بودوبَس
دل‌ازاین‌دنیـابُریدن بود وبس
بـال در بـالِ هـم و با هـم همه
بود زآنــان ٬ زاغ‌هــا را واهمه
می‌رسید از راه گـرزاغی سیـاه
جملهْ‌اهلِ‌شهـرهمچون‌یک‌سپاه
دشمنان‌ْحیـرانْ‌تمامی‌زین‌سبب
زِ اتحــاد و جمعِ آنان در عجب
از هجومِ خود پشیـمان‌می‌شدند
هر کجا بودند ٬حیـران می‌شدند
دردِ یک تـَن ٬ دردِ کُلِ شهر بود
ناامیـــــدی با اهــــالی قَهـر بود
دستگیـرِ یکدگر ٬ همـــــراهِ هم
در سُرور و شـــادمانی یا که غـم
چون‌زمان‌بگذشت‌اوضاع‌فرق‌کرد
عــده ای را در تجمــّل غرق کرد
یک گروهی بنـده‌یِ قدرت شدند
عده ای‌هم مـحـو در ثروت شدند
جمـعِ بسیــــاری بی آب و غـــذا
لیـک با مِهـر و محبــت ٬ با صفـــا
عده ای با زاغ هم پیمـــــان شدند
هم صــدایِ جمــعِ نااهــلان شدند
پا ٬ به رویِ بــال هــا بگذاشتنــــد
قصــــرها ٬ بر رویِ دل ها ساختند
خـونِ دل ها ٬ شد شـرابِ نابشــان
پیـــروی کــردند ٬ از اذنابشــــان
گشتــه سیـمرغِ کبـــوترها غـریب
خونِ‌دل‌ها خـورده زین قـومِ عجیب
لیـک ٬ دارد همــرهــانی بـا صفــــا
زِ ابتــــــدا تـا آخـــرِ رَه ٬ با وفــــا
جمــــــلگی فرمـان‌بَر و همـــراهِ او
پیــــــــروِ حــرف و مــرام و راهِ او
تا که شهـری نو بســـازد ٬ بهتــرین
با هــوایی تــازه ٬ در رویِ زمیـــــن

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 215 نفر 297 بار خواندند
سلیمان حسنی (12 /05/ 1395)   | حمیدرضا عبدلی (12 /05/ 1395)   | ابوالحسن انصاری (الف. رها) (13 /05/ 1395)   | علیرضا خسروی (13 /05/ 1395)   | رضا شیخ فلاح لنگرودی (13 /05/ 1395)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (14 /05/ 1395)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 7

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا