روی طلایی شدو قدم کمان سینه پر آشوب ز سوزی نهان مثل همان مرغک رنجور عشق حبس میان قفسی بی نشان مانده در این بهت که آیا شود؟ بگذرم از محبس تن پرکشان؟ تا که به پرواز در آمد دلم خواست به اوجش برسد هر زمان سوخت مرا آتش سوزان عشق بال و پرم را چه به این آسمان
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
.مانا باشید و شاعر
درود بر شما از نگاه پر مهرتان سپاسگزارم
تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.
هزینه کتاب + هزینه ارسال از طریق پست
نظر 2
امیر عاجلو 26 اسفند 1402 14:20
.مانا باشید و شاعر
علی حسام زاده 27 اسفند 1402 10:41
درود بر شما
از نگاه پر مهرتان سپاسگزارم