غزلی با نام " دلتنگی های لحظه ای"
از مجموعه ی " اشک قلم"
______________________________
من که از گریه پُرم، خنده ی ِ من خواهی شد؟
دورم از چــشـم تو بیننده ی من خواهی شد؟
تاب دل ذوب شد از پنـجــره بـُغـضـی بارید
بعد از این فصل پناهنــده ی من خواهی شد؟
ابر آشــوب گری، کوچه ی امنم خیـس است
غرق احساس و ســُراینده ی من خواهی شد؟
هر چه تفریق کشــیدی همه شــد بی حاصـل
مثـبت از جـمـع پراکنــده ی من خواهی شد؟
مرد ِ احســاس تـوام، هـیـــچ نـدارم شـکّـی
غرق اشـــعار من، آکـنده ی من خواهی شد؟
رفـتــه ای دور ولــی در تـپـشـم میــرقصی
میشوم سـاز و تو خواننده ی من خواهی شد؟
رو به دیوار ســکوتم که پر از تنــهایی ست
پشـت این پـرده نگارنده ی من خواهی شد؟
درد دلـتـنـگـی ام از برکه ی ِ بـی آب آمــد
چون سـخن سـنج نوازنده ی من خواهی شد؟
____________________________
مطلوبی(سخن سنج تبریزی)
*
گاهی دلتنگی از وابستگی است
و گاهی از افسردگی
و گاهی از لحظه ها و کوری چشم
دلتنگی ام
لحظه ایست
میدانم که هستی
نگاهت میکنم
ولی نمی بینم ات
مرا ببخش
که کمی از تو دورم
و غرق در لحظه ای کور
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 17
منوچهر منوچهری(بیدل) 29 آبان 1394 16:21
سلام استاد همیشه زیبا ممنونم عالیست
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:17
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
محمد جوکار 30 آبان 1394 02:02
درودها بر استاد مهربانم جناب مطلوبی عزیز
غزلی شورانگیز و الهام بخش از احساس نابتان خواندم
شعرتان پایدار و قلمتان ماندگار
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:19
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
طلعت خیاط پیشه 30 آبان 1394 05:43
مرد احساس توام هیچ ندارم شکی
درود بر استاد سخن سنج ارجمند
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:20
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
علیرضا خسروی 30 آبان 1394 10:20
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:21
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
دادا بیلوردی 30 آبان 1394 23:06
من که از گریه پُرم، خنده ی ِ من خواهی شد؟
دورم از چــشـم تو بیننده ی من خواهی شد؟
.
درود بر جناب مطلوبی عزیز
بهره مند شدم از احساس نرمتان
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:23
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
کمال حسینیان 30 آبان 1394 23:20
درود بر استاد و همزبان عزیزم جناب مطلوبی
مهمان گلستان خانۀ شعری تان بودم
و خیلی خوشحالم از فرصتی که برای خوانش تان دارم
تقدیم به پیشواز ناب تان :
خنده هایت در کشاکش با غمِ پنهانی ام
گه رهایم می کند گاهی چنین زندانی ام
یا فـرازم می برد یا در فـرود غصّـــه ها
ابریِ حالـم ببین در این شبِ بارانی ام
واپسین شبهای تنهایی چه بیرحمانه زد
آتشی بر تار و پودم عاشقی بحرانی ام
خسته در قربانگه دل های مفتون مانده ام
باده ی وصــلی بده آنگه بکن قربانی ام
غم به غم هایم بیافزا چون دماوند غمی
لایه لایه دردِ سینه قلّه ی فوقانی ام
همچو برگِ زردم و منفور هر باغی شدم
سردی برفت کفن شد قسمت و ارزانی ام
بستـــر هامونم و صد ها تَرَک بر خاطــرم
ای اَرس حیرت نکن بر این همه حیرانی ام
تا نگاهت پرتو افشان گشته بر ارگِ دلم
مانده نخلستانِ بم در گوشۀ ویرانی ام
می شود آیا قرارِ تازه ای امضاء کنیم؟
یک تبسم،در عوض جانِ«حزین»بستانی ام
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:24
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
کرم عرب عامری 01 آذر 1394 01:16
آفرین استاد همه فن حریف
درودتان باد
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:24
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
مسعود احمدی 01 آذر 1394 16:43
مرد ِ احســاس تـوام، هـیـــچ نـدارم شـکّـی
غرق اشـــعار من، آکـنده ی من خواهی شد؟
رفـتــه ای دور ولــی در تـپـشـم میــرقصی
میشوم سـاز و تو خواننده ی من خواهی شد؟
امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) 13 آذر 1394 04:25
درود بر شما و حضور بهاریتان...........بسیار ممنونم
چشم رنجه فرمودید
یا حق
نسرین قلندری 14 آذر 1394 09:11
درودها قلمتان به شور همواره پر نغمه