عاقبت حسرتِ دیدار مرا خواهد کشت
هر نفس، با غمِ بسیار مرا خواهد کشت
گفته بودی که همین عشق، به یک نیم نگاه
همچو حلاج، سرِ دار مرا خواهد کشت
دیده بر ره که ز در باز درآیی و ولی
این همه صبرِ جگرخوار مرا خواهد کشت
دوش، بر گوشِ من این گفت، اجل، وقتِ سحر
قبل از آن لحظه ی دیدار مرا خواهد کشت
قسمت این است و دگر نیست رهِ برگشتی
آخر آن یار دلآزار مرا خواهد کشت
جواد صارمی
تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
نظر 5
مسعود احمدی 29 مهر 1394 01:52
قسمت این است و دگر نیست رهِ برگشتی
آخر آن یار دلآزار مرا خواهد کشت
درودی دگر باره بر جناب صارمی عزیز .
طلعت خیاط پیشه 29 مهر 1394 06:51
احسنت جناب صارمی ارجمند
بسیار زیبا سروده اید.
بهناز علیزاده 30 مهر 1394 10:04
درود بر شما جناب صارمی بسیار زیباست
نویسا مانید
منوچهر منوچهری(بیدل) 30 مهر 1394 11:52
بسیار زیبا درود بر شما جوان هنر مند احسنت
کرم عرب عامری 07 آبان 1394 02:51
سلام گرامی
عالی بود
ولی یادت باشد حلاج رو دشمن کشت نه دوست ولی چون در راه دوست بود کمی بموضوع نزدیکست