3 Stars

حسی شبیه " آلکاتراز " فرارم را ربوده بود...

ارسال شده در تاریخ : 25 بهمن 1394 | شماره ثبت : H942624

گویی گرفته بودت غریبه ام در آغوش

کنار تخت جمشید پشت اتوبوس...

فرار کردم از کاروانت تا به شیراز برسد↓

به مرقد حافظ جنازه ای بیهوش...

حسی بنام "رفتنت" "بودنم" را دار زده بود

همخوابی ات با "او" مرا اعدام کرده بود

"تنهایی" همخوابم بود و خواب تو تکرار میشد

کابوس در کابوس در کابوس در کابوس

حسی شبیه "آلکاتراز" فرارم را ربوده بود

پاهایم را با آسفالت به خیابان چسبانده بود

نمی رسیدم تو را هر چه گام برمیداشتم

آینده ام تو را از من با "خیانت" ربوده بود...

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 158 نفر 247 بار خواندند
نسرین قلندری (27 /11/ 1394)   | علی حاتمیان (27 /11/ 1394)   | کرم عرب عامری (27 /11/ 1394)   | زهرا حسین زاده (28 /11/ 1394)   | علیرضا خسروی (30 /11/ 1394)   | محمد مولوی (09 /04/ 1399)   |

رای برای این شعر
علی حاتمیان (27 /11/ 1394)  کرم عرب عامری (27 /11/ 1394)  علیرضا خسروی (30 /11/ 1394)  
تعداد آرا :3


نظر 3

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا