دریای من آغوش ِخود را مرمری کن
امشب برای جاشوان ات دلبری کن
سمفونی باد و صدف را بشنو امشب
بزمی مهیا شد بیا خنیاگری کن
هر شب اگر در ساحلت بزم سکوت است
امشب مرا مهمان رقصی بندری کن
صد موج برمی خیزد از آغوش گرمت
در حلقه ی رقصنده هایت داوری کن
سنجیده ایمان ِادب را جذر و مَدّت
در کافرستان غزل ، پیغمبری کن
تصویر ماه افتاده بر رخسارت امشب
این گوی و میدانت، بیا افسونگری کن
( رضا محمدصالحی)
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 05 شهریور 1401 00:01
.مانا باشید و شاعر
محمد مولوی 04 شهریور 1402 00:02
زادرورزتان مبارک