میشود کامل عبادتهای هرکس با صله
از همین رو گفته اند بر خط تیره _فاصله-
این که نسیان را خدا داده به انسان قدردان
با فراموشی نداری از رفیقانت گله
با محبت زندگی را میتوان زیبا نمود
زخم دل درمان شود اما به صبر و حوصله
گر بماند غم به قلبت می شود مرداب چرک
زندگی رود بزرگی ما درانیم راحله
از برای وصل کردن آمده انسان نه فصل
کینه را از دل برون کن دل مکن پر آبله
آب و جارو کن به خانه ، از غبار دل بگیر
دل نما مهمانسرایت ، نی چو کاغذ باطله
همچو# طوفان گاهگاهی در درون خود برو
تا به کی؟ فرمانروائی ، شو وزیر داخله
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 10
علیرضا خسروی 17 دی 1394 20:31
احسنت...
درود استاد
عباس یزدی(طوفان) 20 دی 1394 10:12
سلام و سپاس از مهرتان
مسعود احمدی 17 دی 1394 20:31
درود بر شما استاد یزدی عزیز
عباس یزدی(طوفان) 20 دی 1394 10:13
سلام و سپاس بیکران
حسن کریمی 18 دی 1394 08:56
دزود بر شما زیبا سرودید جناب یزدی
عباس یزدی(طوفان) 20 دی 1394 10:13
سلام
سپاس از حضورتان
محمد جوکار 20 دی 1394 01:26
همرهان رفتند و ما جا مانده ایم از قافله
هی تفاخر به دو رکعت از نماز نافله !!
هی چپ و راست شعر می بافیم و قهوه میخوریم
افتخارمان شده یک مشت ، کاغذ باطله !!
جنگ بین کهنه و نو ، کی به آخر میرسد
کی بپایان میرسد ، این ماجرا و غائله!!
بین آنها ، اتفاقی تازه جاری گشته و
مادر شعر و ادب شد زین تقابل ، حامله !!
یک صف طولانی تشکیل شد ز جمع شاعران !!
زایمان نزدیک شد ، باید بیاید قابله !!
گفته زائو ، کودک شعر ، ناقص الخلقه شده
"هایکو " آمد ، بر اساس اطلاع واصله !!
مادر رنجور شعر ، هی بر سر و سینه زنان
کودکی معلول و نابینا و صدها مسئله !!
فتنه ها آغاز شد ، از رسم نوزاد جدید
بی گمان ، این فاجعه ، بدتر نبود از زلزله !!
مدعی ها یافت تا ، این کودک معیوب شعر
داعیان سلطنت ، پیدا شد و صد سلسله !!
آن یکی شد ، داعیه دار حقوق شعر نو
این یکی با کوله باری که پر از صدها گله !!
این یکی ، با لشکر کوران خشمگین آمده
آن یکی ، در جستجوی یک وزیر داخله !!
دود این فتنه ، به چشم شاعرانی رفته که
عاصی اند از اینهمه نخوت و از این فاصله !!
انتهای کوچهی بنبست حسرت مانده ایم
صبر ایوب ، پیشه باید کردو باز هم حوصله!!
======================
همیشه درود و آفرین بر استاد مهرم جناب یزدی عزیز
غزل زیبایتان بقدری دلنشین و وجدانگیز بود که بداهه های ناچیز بر احساسم نشست که با مهر تقدیمتان نمودم.
رقص قلمتان ماندگار و مهرتان پایدار
عباس یزدی(طوفان) 20 دی 1394 10:21
سلام و سپاس
درود استاد بر طبه سرشار و بداهه نابتان
ما ز هایکو و سپید و هاکذا
میخوریم سیلی ولیکن بی جزا
مرحبا بر این دل بشکسته ات
عاقبت شد شعر ما را سزا
بداهه تقدیمی
اله یار خادمیان 20 دی 1394 22:26
سلام و درود بر شما سر فراز و بر فراز باشی
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 16:38
☆☆☆☆☆