غمی دارُم که درمانی نداره
سری دارُم که سامانی نداره
عزیزی کرده خانه بر دل زار
شبیه اش هیچ سلطانی نداره
دو چشمم مانده بر در تا بیایه
مگر او عهد و پیمانی نداره
چرا آن یوسفم ناید به خانه
به کنعانش گل افشانی نداره
بیا صالح دگر کم کن تو شیون
که هر سودی پشیمانی نداره
فرهنگ باریکانی (صالح)
سروده بتاریخ 4/5/95
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
علیرضا خسروی 23 امرداد 1395 09:14
محمدرضا جعفری 02 شهریور 1395 22:17
درود بر شاعر خوب و مهربان.............موفق باشید ان شاالله تعالی ..
علی معصومی 27 اردیبهشت 1399 14:00
☆☆☆☆☆