بسمه اللطیف
در تغزل
شب بود و من افسرده با جان غمینی
در گوشه ای بنشسته با چشم نمینی
تو آمدی از راه و خوش دادی نجاتم
از موج غم ها با پیام دلنشینی
با خنده های دلپذیر و حرف هایت
سرشار شادی بود موج هر طنینی
صد غنچه ناز از صدایت شد شکوفا
اعجازها می کرد آن شورآفرینی
من را گذر دادی ز گلزار کرشمه
بردی مرا سوی عجایب سرزمینی
آن سرزمین جانفزای عشق بود و
دیدم تو را چون شاهدخت نازنینی
گفتی به ناز اینک نگاهم کن عزیزم
تا جلوه زیبایی من را ببینی
مدهوش و حیران گشتم آنجا چون که دیدم
در روی زیبایت طلوع مه جبینی
گویی که زیبایی مطلق را مجسم
کرده خدا در جسم پاک مرمرینی
افسوس صد بوسه به لبهایت هویدا
جمع کمانداران ابرو در کمینی
چشم تو میخانه برای مستی عشق
در گوشه پنهانی خلوت نشینی
در یک کلام ای گلعذار راست گفتار
در بین گل های جهان تو بهترینی
مهدی سحرگه چون بدید آیات رویت
در سجده رفت و گفت ای حور زمینی
بر خالق زیباییت صد آفرین باد
تو آیت اعجاز رب العالمینی
مهدی رستگاری
پنجم تیرماه سال 1400 خورشیدی
بیست و ششم ژوئن سال 2021 میلادی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 06 تیر 1400 11:00
درود و سلام موفق و مانا باشید
مهدی رستگاری 06 تیر 1400 15:27
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
کاویان هایل مقدم 06 تیر 1400 11:51
وصفی شورانگیز همچون خواجه شیراز:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
مهدی رستگاری 06 تیر 1400 15:29
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایل بزرگوار. البته قیاس مع الفارق هست.
محمد خوش بین 06 تیر 1400 13:32
سلام و درودها
مهدی رستگاری 06 تیر 1400 15:30
سلام و درود و سپاس بیکران جناب خوش بین عزیز
علی مزینانی عسکری 06 تیر 1400 20:43
سلام و عرض ادب
لذت بردم از خواندن این غزل زیبا
دستمریزاد
مهدی رستگاری 07 تیر 1400 16:34
سلام و درود و سپاس بیکران جناب مزینانی عزیز و بزرگوار