بسم الله الرحمن الرحیم
در رثای پدر بزرگوارم
آن شب دل مادر شکست و دید رفتی
شد آنچه او همواره می ترسید؛ رفتی
بگذشت شب از نیمه و گفتند با من
با کاروان خسته امید رفتی
دست اجل از آستین قهر جنبید
آن شب گل عمر تو را هم چید؛ رفتی
چون شمع بیجانی که در تاریکی محض
با شعله ای در باد می لرزید، رفتی
آزرده از رنج هزاران و هزاران
دردی که در جان تو می پیچید، رفتی
(در وقت رفتن دست ما را می فشردی
با دست بیماری که می لرزید؛ رفتی)
از درد عاری گشتی و با طیب خاطر
لب های تو بر مرگ می خندید؛ رفتی
در وقت رفتن بی گمان آماده بودی
بی مکث، بی صبرانه ، بی تردید رفتی
رود روان زندگی ما تو بودی
با گریه های بی امان بید رفتی
با شوق زندانی که از زندان و بندش
در یک زمان آزاد می گردید، رفتی
با رستگاری رفتی و ماندیم تنها
دلها بسی از مرگ تو رنجید؛ رفتی
از نعمت خوب پدر محروم گشته
مهدی و بر خود جامه می درید؛ رفتی
مهدی رستگاری
بامداد بیست و دوم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
سیزدهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی گروه «انجمن ادبی سرای شعر» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 22 تیر 1400 17:35
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:01
سلام و درود و سپاس بیکران جناب عاجلوی عزیز
رضا کاظمی اردبیلی 22 تیر 1400 19:56
درود بر شما زیبا بود
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:01
سلام و درود و سپاس بیکران جناب کاظمی عزیز
کاویان هایل مقدم 23 تیر 1400 10:39
خداوند قرین رحمتشان گرداند.
صبر و شکیب جمیل برای شما هنرمند عزیز آرزومندم
مهدی رستگاری 26 تیر 1400 13:02
سلام و درود و سپاس بیکران جناب هایل بزرگوار. قدردان تسلیت و دعای خیرتان هستم