بسمه اللطیف
صبحدمان
خورشید سر برون ز پس کوهسار کرد
آمد نسیم و قصد دل سبزه زار کرد
گلها شکفت از نفس صبح چون صبا
اعجاز زندگی به دم آن گذار کرد
آمد درون پنجره و مست شد نسیم
مستانه گردشی به میان و کنار کرد
تو خواب بودی و ز تو پر گشته بود اتاق
عطرت اتاق خواب مرا لاله زار کرد
در پیچ و تاب موی تو جان گشته بود غرق
دل نیز میل روی خوش و گلعذار کرد
تو چشم باز کردی و نور نگاه تو
من را به عشق و زندگی امیدوار کرد
مهدی ببین که از دل نیکی نهال عشق
قامت ببست و کار هزاران بهار کرد
چشمش ببوس کز نظرش وقت صبحدم
من را ز غصه های جهان رستگار کرد
مهدی رستگاری
بامداد بیست و هفتم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هجدهم سپتامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی کلاسیک گروه «انجمن ادبی سرای شعر» و تکمیل آتی آن)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 29 شهریور 1400 18:20
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید