بسمه اللطیف
دلدار غزل
شد دگر باره ز ترکیب پدیدار غزل
غم دل منعکس از چهره و رخسار غزل
ز نسیمی که ز یاد تو برآمد جنبید
خون بسی در دل پرخواهش گلزار غزل
همچو آیینه جم باز به اعجاز نمود
بازتاب رخ تو در دل آثار غزل
باز در لحظه ای اوضاع به کل در هم ریخت
شد گسسته نسق رشته افکار غزل
فکر در ماند به معنای غم عشق چو دید
شور توفان به دل جوشش بسیار غزل
بود نزدیک که جان بگسلد از تن یک دم
از تاثر ز غم و غصه سرشار غزل
تو رسیدی و نه تنها دل من یافت نجات
بلکه گردید دگرگون همه کار غزل
دشت بستان شد و صحرا چو گلستان بهشت
چون نمودی تو به من جلوه دلدار غزل
مهدی اینک که شده در قدم او نازل
بر دل جان به لبت آیه دیدار غزل
بشتاب از سر اخلاص به استقبالش
در طلوع سحر دولت بیدار غزل
#مهدی_رستگاری
بیست و سوم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
(سروده شب بداهه سراییی گروه ادبی «محفل شیدایی» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 30 شهریور 1400 23:40
درود بزرگوار ا
مهدی رستگاری 27 بهمن 1400 18:51
دود و سپاس بیکران
مهدی رستگاری 27 بهمن 1400 18:51
خوانش شاعر از این شعر را در این پیوند بشنوید:
https://castbox.fm/episode/The-Beloving-Sonnet-%D8%AF%D9%84%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%BA%D8%B2%D9%84-(%D8%BA%D8%B2%D9%84)-id4788121-id468678143