3 Stars

عشق بی امان

ارسال شده در تاریخ : 17 مهر 1400 | شماره ثبت : H9418443

بسمه اللطیف
عشق بی امان

به یمن یک تلاقی نگاه ناگهان تو
شدم اسیر بی گمان به عشق بی امان تو

کرشمه کردی و دل مرا به غمزه بردی و
نشست تیر بر دلم از ابروی کمان تو

فتاده ام ز پا به حال مرگ خود مگر رسد
مرا ز نوشداروی چو شهد آن لبان تو

ز روز آب و گل به خواهشی است جان شیفته
که روزی از زمان عمر خود رسد به جان تو

فکن ز گیسویت عزیز حلقه ای به گردنم
که جان فشانم از خوشی به زلف جان فشان تو

چنین بخواست مهدی از خدا به متن شعر خود
که تو شوی از آن من چو من شدم از آن تو

بهشت عشق من! تو بهتر از بهاری و مرا
همیشه زنده می کند بهار بی خزان تو

#مهدی_رستگاری
بیست و سوم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
(سروده شب بداهه سراییی گروه ادبی «هفت هنر شیدایی» در پیام رسان تلگرام)

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 87 نفر 115 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /07/ 1400)   | محمد مولوی (17 /07/ 1400)   | مهدی رستگاری (18 /07/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /07/ 1400)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا