بسمه اللطیف
اشتیاق
مرا دریاب ای دلبر که در این وضع بی سامان
تویی درد و تویی دارو تویی داغ و تویی درمان
دلم در اشتیاقت گشته بی تاب و در این سودا
تو را می خواهم امشب ای عزیزم از دل و از جان
جهنم می شود بی تو محقق در همین دنیا
برای من که دارم بی گمان در عشق تو ایمان
«ز احوالم نمی پرسی نمی دانم چه سر داری»
چرا دیگر نمی گیری سراغ از حال دلگیران
بیا دلدار من کز دولت دلجویی قدت
گریزان می شود غم از وجود خسته و بی جان
تو را مهدی به خود می خواند با شعر و غزل امشب
به ساعاتی که پیوستند آخر در سحرگاهان
#مهدی_رستگاری
یکم آبان یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و سوم اکتبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده شب بداهه سرایی محفل ادبی «هفت هنر شیدایی» و تکمیل آتی آن)
دفتر شعر روزگاران
۳۴۳
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 06 آبان 1400 09:08