بسمه اللطیف
تمنای نهان
با بوسه گرمی که گرفتم ز لبانش
افروخته ام آتشی از مهر به جانش
هر چند کند تندی بسیار به ظاهر
پیدا است به رفتار تمنای نهانش
در گوهر نازش رگه هایی ز نیاز است
در آه و فغان گشته پدیدار نشانش
باریک تر از نازکی فکر و خیال است
در پیرهنش معجزه موی میانش
صد آیه ز حیرت بشود نازل عزیزان
در رفتن و در امدن سرو چمانش
صیدی شده ام باز شتابان پی صیاد
در حسرت یک تیر ز ابروی کمانش
مهدی بنگر شعر تو را خواند و پسندید
بر دل بنشسته است مگر حال بیانش
او در دل خود عشق تو را دارد از آن رو
می کرد ترنم غزلت را به زبانش
مهدی رستگاری
بیست و هفتم مهر سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
نوزدهم نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده شب بداهه سرایی گروه ادبی «ادیبانه» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
۳۳۴
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 08 آبان 1400 18:22
درود بزرگوار ا
حسن مصطفایی دهنوی 11 آبان 1400 06:27
درود بیکران
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی