بسمه اللطیف
دلدادگی
در تغزل
چون ربودم بوسه ای در نیمه شب من از لبانش
گشتم آکنده من از طعم بهشتی دهانش
چشم او پر از ملامت بود و مستی بعد بوسه
گشت سرگشته نگاهم در نگاه بی کرانش
بود در آن پیکر زیبای او لرز خفیفی
شد هوا پر آن دم از عطر بهار بی خزانش
زیر لب خندید و با من لحظه ای او مهربان شد
جان من شد بسته و پیوسته از آن دم به جانش
مهربانیش نپایید آن چنان و شرمگین شد
وز حیا رفت او و دیدم رفتن دامن کشانش
لحظه ای برگشت و من را دید در هنگام رفتن
تیرباران کرد جانم را از ابروی کمانش
کرد مهدی آن زمان از حق تعالی این تمنا
تا شود صرف عمر در دلدادگی جاودانش
جان من از عشق مالامال شد یا رب امان ده
تا ببیند قلب من آن ماه را در آسمانش
مهدی رستگاری
بیست و پنجم مرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
شانزدهم اوت سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده در شب بداهه سرایی کلاسیک در گروه ادبی «مکتب خانه عشق» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
۱۹۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 19 آذر 1400 14:54
!درود