بسمه اللطیف
اوج خواهش
در دوری از تو گر چه همیشه در آتشم
در پاکبازی و صفا چون سیاوشم
با عشق تو من از غم ایام رسته ام
فرهادوار با غم عشق تو سرخوشم
میخواهدت تمام وجودم ببین که من
در خواستاری تو در اوج خواهشم
تلخ است روزگار به غایت چو زهر ناب
زهری که من ز دوری دلدار می چشم
در عالم خیال گهی لطف می کنی
آیی به بسترم که نمایی نوازشم
مهدی ببین به دور از آن دلبر عزیز
در شعر خویش تا به سحر آه میکشم
گر در چنین شبی ندهم جان من عاقبت
خواهم رسید باز به یار پری وشم
مهدی رستگاری
نوزدهم آبان یکهزار و چهارصد
خورشیدی
دهم نوامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(سروده در شب بداهه سرایی کلاسیک گروه ادبی «عاشقانه شاعران»)
دفتر شعر روزگاران
۳۶۶
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 07 دی 1400 22:39
!درود
حسن مصطفایی دهنوی 09 دی 1400 07:33
درود بیکران
بسیار زیبا و دلنشین و ژرف می سرایید
قلمتان سبز ،اندیشه والای شما زلال ابدی