بسمه العزیز
فریبایی
گفته بودی که ز عشق تو دگر دم نزنم
باید از مهر دل انگیز تو من دل بکنم
خسته ام زین که بگویی که چه باید بکنم
خسته از تعبیه صحبت تو در دهنم
چند گاهی است به بازی خودت سرگرمی
فکر کردی که به بازی تو بازیچه منم
من تو را حور بهشتی صفتی می خواندم
تو به اصرار که من رهبر صد اهرمنم
می کنی میل تو هر لحظه به یک دامادی
می زنی تهمت و بهتان که از آن دم نزنم
گفتی این بار نداری به سلامم تو نیاز
شدم این بار مصمم که ز تو دل بکنم
مهدی این بازی بی پایه ندارد حاصل
هر چه بیخود به خودم چاک زنم پیرهنم
به فریبایی خود باش تو مشغول که من
مهر خود را به دل دلبر دیگر فکنم
#مهدی_رستگاری
یازدهم شهریور سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
دوم سپتامبر سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی گروه «عاشقانه های شاعران» در پیام رسان تلگرام)
دفتر شعر روزگاران
۲۳۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 22 بهمن 1400 00:17
درود بر شما
مهدی رستگاری 23 بهمن 1400 19:36
درود و سپلس