بسمه االطیف
روزگار شیدایی
در تغزل
کجا است دلبر شیرین و یار مهسایی
که دل برد به هزار عشوه و فریبایی
شده است تنگ دل من برای حال دلم
به روزگار خوش عاشقی و شیدایی
برای آن تپش قلب بیقرار که بود
نشان شوق به پیدایی و هویدایی
به یاد آن که به شب های تیره چشمانم
ز اشک هر طرفش می نمود دریایی
کجایی عشق بیا و ببین که مشتاقم
که سر نهم. به سر کوی تو به رسوایی
بیا که درد تو به از هزار درمان است
ببین که مهدی از این غم نداشت پروایی
#مهدی_رستگاری
بیست و هفتم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
شانزدهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
(به بهانه حضور در شب بداهه سرایی گروه ادبی «عاشقانه های شاعران»)
دفتر شعر روزگاران
۱۱۴
تعداد آرا : 10 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:17
سلام ودرود
مهدی رستگاری 05 اسفند 1400 21:19
سلام و درود و سپاس
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:17
درود بر شما
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:17
درود بر شما
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:17
.مانا باشید و شاعر
امیر عاجلو 05 اسفند 1400 20:18
لطیف و دلنشین