بسمه اللطیف
بزم عشق
در تغزل
نازنینم ز چراغ رخ تو نور خوش است
روشنایی رخت در شب دیجور خوش است
بازی عشق شد آغاز چو دیدم رویت
پاکبازی به چنین بازی مشهور خوش است
چون که در میکده عشق نشستیم به بزم
مستی از چشم خمار و لب مخمور خوش است
در نظربازی ما بی خبران حیرانند
بازی نغز نظر با دل منظور خوش است
پر شد از عطر وجود تو جهانم ای دوست
روزگارم فقط از عشق تو پرشور خوش است
مهدی این شعر بنایی است به اقلیم بهار
که به پایندگی عشق تو معمور خوش است
مهدی رستگاری
چهارم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و پنجم مه ۲۰۲۱ میلادی
(سروده شده در اثنای بداهه سرایی شبانه گروه تلگرامی ادیبانه)
دفتر شعر روزگاران
۷۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 21 فروردین 1401 13:59
.مانا باشید و شاعر