3 Stars

شعله های شعر

ارسال شده در تاریخ : 30 اردیبهشت 1401 | شماره ثبت : H9420860

بسمه اللطیف
شعله های شعر

برخیز و باز با من و مادر سخن بگو
از درد خویش در افق جان و تن بگو

دردی عظیم در تن تو تیر میکشید
این حال را عزیز دل من به من بگو

می آیی و ز زندگیت دست شسته ای
از لحظه های رفتن جان از بدن بگو

از درد می گدازی و از حال می روی
بگشای چشم خویش و ز باز آمدن بگو

گوشت هنوز می شنود یک نفس بکش
بفشار دست مادر و از خویشتن بگو

قلب تو ایستاده و حرفی نمیزنی
باز آ دمی ز معجزه زیستن بگو

مهدی ز نعمت تو نفس رفت و نیستی
با شعله های شعر خود از سوختن بگو

بنگر بدان نگین که نشان پدر در او است
احوال خویش را به عقیق یمن بگو


#مهدی_رستگاری
بیست و نهم اردیبهشت ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
نوزدهم مه سال ۲۰۲۲ میلادی


دفتر شعر روزگاران
۷۳۹

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 63 نفر 82 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /02/ 1401)   | مهدی رستگاری (31 /02/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /02/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا