بسمه اللطیف
آشفتگی
در هوای تو شبی واله و شیدا بودم
در غم خویش فرو رفته و تنها بودم
راه گم کرده و بی تاب به کوی و بازار
هر دم آواره به هر سوی و به هر جا بودم
بین جمعیت مردم به هواخواهیّ
حس آن چشم پر از حال تمنا بودم
با دلی تنگ شدم باز گریزان از شهر
عازم خلوت دشتی خوش و زیبا بودم
گاه از روی تو در ماه نشان می جستم
گاه در باغ پی آن قد رعنا بودم
در سکوت شب تاریک میان گلها
حال آشفته و توفانی دریا بودم
چشم خود را به افق دوختم و خیره شدم
کهکشان بود و من و غرق تماشا بودم
بود نزدیک که جانم رهد از تن مهدی
محو در خلسه افکار در آنجا بودم
این غزل آمد و توفان دلم در کلمات
می تراوید و نهان در دل گلها بودم
#مهدی_رستگاری
دوم خرداد ماه سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
بیست و سوم مه سال ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۷۴۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 خرداد 1401 11:07
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 07 خرداد 1401 18:16
درود و سپاس و مهر