بسمه اللطیف
شیون دیوارها
دور از دلدار من شب ها شنیدم بارها
ناله و فریاد و شیون از دل دیوارها
سرنگون در چاه غم می شد دل بیچاره غرق
ناگوار و نابسامان بود وضع کارها
ذکر نامش داشت گویا چکه های شیر آب
جان تقلا داشت در جریان این تکرارها
در سحرگاه از غم او ناگهان نزدیک بود
بگسلد در هستی من پودها از تارها
در خط این شعر اگر دقت کنی بینی که شد
خون دل ها صرف در تقریر این اقرارها
در بیابان های فکرم چون که افتادم ز پا
غرقه در درماندگی و حسرت گلزارها
مرغ شب نام تو را می برد و مهدی می گریست
دور از دلدار من شب ها شنیدم بارها
#مهدی_رستگاری
بیست و دوم آذر سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
یازدهم دسامبر ۲۰۲۲ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۸۱۱
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 22 آذر 1401 20:18
درود بر شما
مهدی رستگاری 25 آذر 1401 22:20
لطف دارید