بسمه اللطیف
دور بلا
شب گشت و باز گشته دور بلا مکرر
ظلمت فراگرفته است آفاق را سراسر
در اوج این سکوت بی حد کرکننده
می جوشد از دل من فریاد و آه و آذر
فکر نجات گویی بیهوده است و حقا
اصرار بر صبوری از حد گذشته دیگر
از کام اژدهایی در خانه می گریزیم
انبوه لشکری از دیوان نشسته بر در
در انتظار صبح امّید عمر طی شد
این تیره شب چرا پس آخر نمی شود سر
بلبل کجا نشستی در ظلمت شب تار
برخیز و نوحه خوان بر آن گل که گشت پرپر
در هم شکست جسم رنجور ما چو شیشه
تا پر کند جهان را بوی گلاب قمصر
مهدی به شعر خود از ما یاد کن به نیکی
تا از شمیم شعرت عالم شود معطر
#مهدی_رستگاری
دهم دی سال یکهزار و چهارصد و یک خورشیدی
یکم ژانویه ۲۰۲۳ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۸۱۴
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 05 اسفند 1401 15:59
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 06 اسفند 1401 09:45
درود و سپاس
کتایون رها 05 اسفند 1401 19:29
سلامم را پذیرا باش
استاد نام شریف تان برایم آشناست !!
اشعارتان بیب نقص و زیبا
استاد لطفاً به صفحه دیگر شاعران بروید
تشویق و نقد کنید و آنان پاسخ میدهند و
به رسم ادب به صفحه شما خواهند آمد و
بدینگونه ازتباط صمیمانه و صادقانه ای را شاهد خواهیم بود
روزگارتان شاد و خرم باد
مهدی رستگاری 06 اسفند 1401 09:52
درود و سپاس سرکار خانم. تشکر می کنم ار عنایت و لطف سرکار. بسیار مشتری آشنایی با دوستان ادیب و ارجمند هستم ، کم سعادتمند هست که به دلیل مشغله از آشنایی با دوستان و آثار ادبی شان محروم هستم. دعوت شما را ارج می نهم و امیدوارم بیشتر از آثار ادبی عزیزان مستفید شوم. لطف سرکار پاینده
کتایون رها 06 اسفند 1401 12:37
استاد گرامی قطره ای وقت محبت !!
حتمن به صفحه دوستان میروید !!
لطفاً ما را فراموش نکنید . . متشکرم
مهدی رستگاری 09 اسفند 1401 14:17
لطف دارید.