بسمه اللطیف
جستجوی عشق
ای عشق در عالم دگر گویا نبودی
در چشم های بی نظر گویا نبودی
دلتنگ باران توام در این بیابان
اما ز تو هرگز اثر گویا نبودی
شب رفت و من هم سوختم چون شمع در جمع
تا وقت بی وقت سحر گویا نبودی
جان و تن من در میان آب و آتش
شد شعله از پا تا به سر گویا نبودی
ای شب چراغ ظلمت هستی به شب باز
می جستمت در هر گذر گویا نبودی
صحبت گزیدم با کسی در آرزویت
در درج زیبا این گهر گویا نبودی
با حال بدتر از همیشه باز گشتم
با اشک و آه و چشم تر گویا نبودی
هر چند رسوای تو گشتم در زمانه
با مهدی خونین جگر گویا نبودی
در امتداد وحشت تاریکی شب
ای عشق در عالم دگر گویا نبودی
مهدی رستگاری
هجدهم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
هشتم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۰۹۲
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 24 اسفند 1401 10:16
سلام ودرود
مهدی رستگاری 24 اسفند 1401 10:56
ارادت. سپاس
امیر عاجلو 24 اسفند 1401 10:16
درود بر شما
مهدی رستگاری 24 اسفند 1401 10:56
کتایون رها 25 اسفند 1401 11:19
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی و شاعر راستین
اعتقاد دارم مقام مدیریت والاتر از آن است که برای تمام اشعار کامنت بگذارند
مگر یک سروده را که براستی شایسته است
من برای دوستان رای می گذارم امید که اشعارشان نغزتر گردد
موفق و پیروز باشید
مهدی رستگاری 27 اسفند 1401 09:28
سلام و درود . تشکر از اظهار لطف شما به مدیریت وبسایت و البته توجهی که به شعر دوستان دارید.