بسمه اللطیف
گریز از عشق
در وصف تردید در عشق
تو مرا ز خود چه می رانی اگر که دوست داری
که به رسم عشقبازی دل من به دست آری؟
تو که غرقه ای به تردید و ز عشق می گریزی
طلب عشق و وفا باز چرا کنی به یاری ؟
چه شبان بی شماری که به یاد چشم مستت
شده خواب از سر شوق ز دیده ام فراری
چو ستاره ای به شب ها بزنی ز دور سوسو
چه شود که همچو خورشید رهی سوی من آری؟
تو که بازی است عشق من و کار من به پیشت
ز وفای عشق منّت به سرم چه می گذاری؟
چه کنی ز غصّه مهدی که تو را نخواند یارت؟
به حریم اشک امشب بنشین به پاسداری
《شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد》
به دل شب از خداوند بخواه رستگاری
مهدی رستگاری
بیست و نهم خرداد سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
نوزدهم ژوئن سال 2021 میلادی
دفتر شعر روزگاران
۰۵۸
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 22 اسفند 1401 19:02
درود بزرگوار ا
مهدی رستگاری 22 اسفند 1401 19:11
درود و سپاس
کتایون رها 23 اسفند 1401 10:42
《شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد》
به دل شب از خداوند بخواه رستگاری
سلام استاد و شاعر غزل های ناب
قبل از مقطع غزل نام خودت را نوشتی !!!
و در مقطع غزل ( رستگاری ) را هنرمندانه به تکرار که شهرت جنابعالی ست
چون همیشه مهمان غزل نابی بودم از کلک زرنگارتان
مهدی رستگاری 24 اسفند 1401 21:45
سلام و درود سرکار خانم . از این که لطف و عنایت خود را شامل حال شعر اینجانب می کنید، سپاسگزارم و قدردانی می کنم. لطف عالی تون پاینده
علی معصومی 23 اسفند 1401 13:22
مهدی رستگاری 24 اسفند 1401 21:46