بسمه العزیز
آزار
در نکوهش آزار در عشق
بیدار شدم از خواب؛ در عالم بیداری
دیدم که به واقع تو از عشق چه بیزاری
هر لحظه شرنگی بود در کام من از کارت
گویی که به هرکارت قصدی است به آزاری
بدخلقی با تهمت، لجبازی و قهر و غم
این رسم جدید تو است در شیوه دلداری؟
من شیفته لطف و بوی خوش گل بودم
گلبرگ لطیفت کو؟ ای گل تو همه خاری!
با شیوه رفتارت چندان که تو بد کردی
هر لحظه زنم مشتی از غیظ به دیواری
این کار توهم بود یا بازی اعصابت
حقا که نژندی و بیماری و افگاری
شکری کن و برخیز از این کار دگر مهدی
در حد توقع نیست یاری که غمش داری
#مهدی_رستگاری
هشتم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
بیست و نهم ژوئن سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۰۷۵
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 27 اسفند 1401 10:39
.مانا باشید و شاعر
مهدی رستگاری 28 اسفند 1401 11:21
درود و سپاس
علی معصومی 27 اسفند 1401 10:52
مهدی رستگاری 28 اسفند 1401 11:26
کتایون رها 27 اسفند 1401 14:36
سلامم را پذیرا باش
استاد گرامی چونان همیشه زیبا و شیوا غزلی سروده ای
خواندم و آموختم
تندرستیت آرزوست
مهدی رستگاری 28 اسفند 1401 11:27
لطف دارید. ممنونم
مروت خیری 27 اسفند 1401 21:45
درودها جناب رستگاری زنده باشید
مهدی رستگاری 28 اسفند 1401 11:28
بزرگوارید. متشکرم