بسمه المهیمن
سوز سرد
شب است و از همه سو سوز سرد می آید
همه وجود ز سرما به درد میآید
هوای شهر کثیف است و بر سر مردم
همیشه بارشی از ریزگرد می آید
به نزد مردم دانای شهر خنده بسی
به طرح بی ثمر زوج و فرد می آید
به زمهریر خیابان هزار فکر و خیال
به ذهن خسته یک دوره گرد می آید
غم نداری و آثار شرم و بیماری
به روی رهگذر پیرمرد میآید
زنی که غلظت آرایشش طبیعی نیست
برون ز عکس مجلات زرد میآید
گرفته است گریبان خویش را مردی
ز دور و گرم مصاف و نبرد میآید
به شکل گیری بحران بلا بسی مهدی
ز طاق تیره وش لاجورد می آید
همه ملول و بد احوال و ناخوشند اینجا
شب است و از همه سو سوز سرد می آید
#مهدی_رستگاری
سی ام مرداد سال یکهزار و چهارصد و دو خورشیدی
بیست و یکم اوت ۲۰۲۳ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۹۳۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 30 امرداد 1402 19:49
!درود
مهدی رستگاری 31 امرداد 1402 08:41
درود و سپاس