بسمه العزیز
فریب
آیا فریبایی و بس رعنا تو؟ هرگز
کردی مرا از عشق نابینا تو؟ هرگز
من را به زندان هوس خواهی ببندی؟
فکرت محال است و مخواه این را تو هرگز
در عشق چون گندم نمای جوفروشی
در عشق صادق نیستی گویا تو هرگز
مست و غزلخوانی غریب و آشنا را
رد کی نمایی زشت و زیبا را تو هرگز؟
چشمت به خود رفته است در کار وفایت؟
تهمت به من می چسبد آیا از تو هرگز؟
این را به لبخندی و آن را با عزیزم
بنواز؛ از من می کنی پروا تو هرگز؟
باد این چنین ارزانیت ارزانی اما
ارزان مبین شخص مرا حاشا تو هرگز
مهدی چو سیمرغ است عشق و خود نیابی
در نزد اینان عشق پاکت را تو هرگز
#مهدی_رستگاری
بیست و پنجم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی
پانزدهم ژوئیه سال ۲۰۲۱ میلادی
دفتر شعر روزگاران
۱۰۷
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 مهر 1402 15:45
درود بر شما
مهدی رستگاری 03 مهر 1402 22:42
درود و سپاس